آهسته باز از بغل پله ها گذشت در فكر آش و سبزی بیمار خویش بود اما گرفته دور و برش هالهایسیاه او مرده است و باز پرستار حال ماست در زندگی ما همه جا وول میخورد هر كنج خانه صحنهای از داستان اوست در ختم خویش همبهسر كار خویش بود بیچاره مادرم هر روز میگذشت از این زیر پله ها آهسته تا بههم نزند خواب ناز من امروز هم گذشت در باز و بسته شد با پشت خم از این بغل كوچه میرود
از این راهـــرو یکــ نفر رد شده ،
مثل وقتایی که تــ ـو ناراحتی
نفــس می کشم بــا تمامـ وجود .
عجبــ عطر خوبـی زده لعنتـی
یه جــوری دلـ ـم تنگ میشه براتــ ،
محاله بتونی تصور کنی
گمــونم نمیتونی حتی خودتــ ،
جـــای خالیتو تــ ـو دلم پر کنی
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نياتو...خصوصيه... و آدرس mahsa113.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.